توضیح: متن زیر چکیده جلسه دوم سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی هادی زاده است با عنوان «مسأله شناسی رکود ، آسیب ها و روش ها» که در جمع گروهی از جوانان در مؤسسه کتابپردازان، ایراد شده است و همراه با فایل صوتی این جلسه تقدیم میشود.((صوت))
- اگر برای خروج از ماه مبارک رمضان و ورود به ماههای بعد این سه نکته را بفهمیم کافی است:
1. تجافی از دار غرور؛ کنده شدن از خانه غرور برای اینکه اینجا خانه فریب است.
2. در برابر این دار غرور، دار خلودی قرار دارد که وقتی از دار خلود کنده شدیم، نباید اینجا بمانیم بلکه باید به سمت دار خلود حرکت کنیم. بشر همواره دنبال جاودانگی بوده است اما اشتباهاً در دار غرور دنبال آن می گشته است.
3. استعداد و آماده شدن برای رفتن به دار خلود و مواجهه با مرگ قبل از از دست دادن فرصت ها.
علت در جا زدنها:
- خسارت را حس و لمس نکردن؛ اساس حرکت انسان احساس از دست دادن یک چیز و خسارت است. در صورت بوجود آمدن این حس در ما، به تکاپو و جنب و جوش می افتیم.
- مشخص نبودن یا مبهم و کوتاه بودن مقصد؛ مبهم بودن هدف حرکتی را ایجاد نمی کند. همچنین در دسترس بودن اهداف باعث عدم تحرک می شود چون برای رسیدن به آنها نیازی به حرکت نیست.
- وجود تعلقها و وابستگیها؛ تعلقات و وابستگی ها مانع حرکت ما می شوند و با مشغول کردن ما به خودمان باعث درجا زدن می شوند.
- روشن نبودن معیار ارزیابی حرکت؛ به نظر خودمان خیلی کار کردیم و دیگر نیازی به حرکت بیشتر نداریم.
- قناعت به حداقل ها؛ با مقداری توجه و کار خیر احساس کفایت می کنیم.
- فرصت ها را زیادتر از نیاز و همچنین مستمر دیدن؛ می دانیم که باید حرکت کنیم اما این تفکر که وقت بسیار است و فرصت ها زیاد است مانع از حرکت ما می شود.
- زیاد به نظر رسیدن افرادی که می توانند کارها را انجام بدهند؛ که در کارهای جمعی نمود زیادی دارد. چرا همه کار به عهده ما باشد مقدار ی از کار هم به عهده دیگران باشد.
- فراگیر شدن در جا زدن؛ غالب شدن جوّ ِ در جا زدن به ما مجوز می دهد که مثل دیگران بشویم و از در جا زدن خود ناراحت نباشیم.
- وجود مشکلات و موانع؛ با برخورد با مشکلات و وموانع و یا کم بودن همراهان از حرکت می ایستیم و در جا می زنیم.
- وجود غفلتها؛ فهم هائی که محرک ما بودند، در طول مسیر و با سپری شدن مقداری از مسیر، مورد غفلت واقع شده و باعث در جا زدن ما می شوند.
راه حل ها:
- برای احساس خسارت باید بفهمیم این دنیا یک بازار است و فضای آن فضای تجارت است. برای سودمندی تجارت باید آنچه را از دست می دهیم و آنچه را به دست می آوریم مقایسه کنیم.
- داشتن نگاهی تاریخی به اهداف بلند جامعه انسانی و نقش ما در تحقق این هدف. سعی کنیم نیازهای رسیدن به آن هدف بلند را (آموزه های دینی و طرح امام معصوم) بشناسیم و در راه برطرف کردن آن نیازها و در طرح امام گام برداریم.
- مدیریت وابستگیها و تعلقات. به این معنا که با مقایسه مستمر وابستگیها و تعلقات و تمرین، در جهت تعلقات بزرگتر حرکت کنیم. نگذاریم تعلقات کوچک ما را از تعلقات و عشق های بزرگتر جدا و منحرف کنند.
- توجه به معیار درست؛ عملکرد ما نسبت به توان ما. درست است خیلی کار کردیم اما می توانستیم بیشتر و زودتر عمل کنیم. می توانستیم حالت های خوب بیشتر و یهتری داشته باشیم.
- چشم نپوشیدن از هدف های بلند و چشم نپوشیدن از حجم سرمایه ها و امکاناتی که داریم. مبارزه با تنبلی و خستگی های روحی و ...
- کمی و زیادی فرصت ها را باید با هدف ها و سرمایه ها سنجید. هر چه هدف ها را بزرگتر و توشه ها را کمتر ببینیم تلاش و حرکت ما بیشتر می شود. از طرفی فرصت ها در گذرند.
- از یک طرف همیشه در طول تاریخ و در مسیر هدف های بلند، یاران کم بودند. از طرف دیگر سالک نه تنها کار خودش را انجام می دهد بلکه سعی می کند از دیگران هم سبقت بگیرد.
- اولا وقتی دیگران کار نمی کنند مسئولیت ما و باری که باید بردارم بیشتر می شود دوماً من که بخاطر دیگران در این راه نیامده ام که با توقف آنها من هم متوقف بشوم.
- شناسائی مشکلات از قبل، آمادگی برای مشکلات و ...
- ذکر و یادآوری؛ شناسائی فضاها، افراد، کتابها، موقعیت ها و ... مذکر ما هستند.